داستان های معجزه آسا



خب  اول که میخوام از همه تشکر کنم چون همتون خیلللللللللی به من لطف دارید
دوم اینکه میخوام د مورد ماه زادع بگم
خب اسم داستان ب دلایلی تغییر میکنه به نفرین شب=)
خب در این رمان شیطانی پیدا میشه ک خیلی چیزا رو بهم میریزه از جمله ارتباط های دو خانواده و ارتباط دو خواهر و ارتباط شخصیت اصلی داستان با خانوادش
بعد خانواده سلطنتی در این مورد موظفه و گارد سلطنتی دست به کار میشن
ملورا سریع میفهمه که خودش باید دست به کار بشه
اون این افسانه رو از بره
ملورا دنیل دیکالدی سلیا و الیور به دنبال نت ها میرن
اونا رو پیدا میکنن ولی وظیفه ملورا چیه؟
شاید به عنوان ملکه و رییس گروه باید نت هارو جوری بچینه ک اهنگ اون طور ک سرنوشت میخواد بشه
ولی اگ شایلرسیز (شیطانع=/) یاقوت کبود یا همون خورشیدی که تاراگوس رو روشن میکنه رو به چنگ بیاره همه چیز تمومع
ملورا همه چیزو درست میکنه و. . .
*-* و اینکه اگه تونستم عاشقتم به یه شرط رو ادامه میدم*-*

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بیماریهای مقعدی در زنان دل نوشته هاي ناب شبکه آواتاری دانلود فایل حوزه علمیه جعفریه قاین استراتژی‌های توسعه روستایی jhosseini sajadiyeh4 doorbinblog love is nice